لغت نامه دهخدا
هرگیز. [ هََ ] ( ق ) هرگز:
چه گویی کز همه حران چنو بوده ست کس نیزا
نه هست اکنون و نه باشد و نه بوده ست هرگیزا.بهرامی سرخسی.رجوع به هرگز شود.
هرگیز. [ هََ ] ( ق ) هرگز:
چه گویی کز همه حران چنو بوده ست کس نیزا
نه هست اکنون و نه باشد و نه بوده ست هرگیزا.بهرامی سرخسی.رجوع به هرگز شود.
۱- هیچوقت هیچگاه ابدا