هبرکل

لغت نامه دهخدا

هبرکل. [ هََ ب َ ک َ ] ( ع ص ) جوان خوب اندام نیکوتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جوان نیکوتن. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نحوه
نحوه
صبا
صبا
ترکش
ترکش
نجورسن
نجورسن