هاشمه

لغت نامه دهخدا

( هاشمة ) هاشمة. [ ش ِ م َ ] ( ع ص ) مؤنث هاشم. ( اقرب الموارد ).
هاشمة. [ ش ِ م َ ] ( ع اِ ) شجه و شکستگی در استخوان بی آنکه جدا گردد. ( ناظم الاطباء ) ( قطر المحیط ). شکستگی سر که استخوان شکند یا بشکند آن را بی جدائی یا بشکند آن را، پس خون روان گردد پس برآرند آن استخوان شکسته را و آشکار گردانند فراشه را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). شکستگی سر که استخوان را بشکند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). جراحتی که استخوان سر یا صورت را شکند.

فرهنگ فارسی

۱-(اسم ) مونث هاشم. ۲- شکستگی دراستخوان بی آنکه جدا گردد. ۳- سکستگی سرکه استخوان بشکند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت