لغت نامه دهخدا
( نشاط آوردن ) نشاط آوردن. [ ن َ /ن ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) موجب سرور و انبساط شدن: و اندک خوردن [ شراب ] نشاط آرد و طعام بگواردو فضله ها را از تن دفع کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
( نشاط آوردن ) نشاط آوردن. [ ن َ /ن ِ وَ دَ ] ( مص مرکب ) موجب سرور و انبساط شدن: و اندک خوردن [ شراب ] نشاط آرد و طعام بگواردو فضله ها را از تن دفع کند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
( نشاط آوردن ) موجب سرور و انبساط شدن و اندک خوردن. نشاط آرد و طعام بگوارد و فضلها را از تن دفع کند.