نجم الدین زرکوب

لغت نامه دهخدا

نجم الدین زرکوب. [ ن َ مُدْ دی ن ِ زَ ] ( اِخ ) به روایت حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده «معاصر ابقاخان بود، اشعار نیک دارد»:
منم زرکوب و محصولم ز صنعت
به جز فریادی و بانگی نباشد
همیشه در میان زر نشینم
ولیکن هرگزم دانگی نباشد.
رجوع به تاریخ گزیده ص 825 شود. و نیز در ریحانةالادب ج 4 ص 170 و قاموس الاعلام ج 6 و تذکره صبح گلشن ص 509 و ریاض العارفین ص 131 و حبیب السیر ج 3 ص 134 با استفاده از مأخذ مذکور در فوق با تصرف و سلیقه مؤلفان نامی از وی آمده است.

فرهنگ فارسی

بروایت حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت فال فنجان فال فنجان فال قهوه فال قهوه