مرتفق

لغت نامه دهخدا

مرتفق. [ م ُ ت َ ف َ ] ( ع اِ ) منزل و جای تکیه. ( منتهی الارب ). تکیه گاه و بالش. ( دستورالاخوان ) نشست جای. ( مهذب الاسماء ). متکا. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مخده. آنچه بدان تکیه زنند. || ( ص ) نعت مفعولی است از ارتفاق. رجوع به ارتفاق شود.
مرتفق. [ م ُ ت َ ف ِ] ( ع ص ) ثابت بر جای. ( منتهی الارب ). ثابت دائم. ( متن اللغة ). || کسی که تکیه کند بر آرنج خود یا بر نازبالش. ( آنندراج ) ( از متن اللغة ). متکی. تکیه زننده. تکیه کننده. نعت فاعلی است از ارتفاق. رجوع به ارتفاق شود. || مستعین. ( از اقرب الموارد ). رجوع به ارتفاق شود. || حوض پر. ( ناظم الاطباء ). ممتلی تا نزدیک به امتلاء و پر شدن. ارتفق الشی ٔ، امتلاء. ( از متن اللغة ). رجوع به ارتفاق شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطلقه یعنی چه؟
مطلقه یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز