محواه

لغت نامه دهخدا

( محواة ) محواة. [ م َح ْ ] ( ع ص ) محیاة. پُرمار. ارض محواة و محیاة؛ زمینی مارناک. زمینی بسیارمار. ( مهذب الاسماء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت