مازحه

لغت نامه دهخدا

( مازحة ) مازحة. [ زِ ح َ ] ( ع ص ) مؤنث مازح. ( ناظم الاطباء ). زن مزاح کننده. زن بذله گو. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مازح زن مزاح کننده زن بذله گو.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مکعب فال مکعب فال قهوه فال قهوه