قمحان

لغت نامه دهخدا

قمحان. [ ق ُم ْ م ُ / ق ُم ْ م َ ] ( ع اِ ) ورس که گیاهی است زردرنگ. || سپیچه که بر روی می و مانند آن نشیند. || زعفران. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

ورس که گیاهی است زرد رنگ سپیچه که بر روی می و مانند آن نشیند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فراخوانی
فراخوانی
ایده آل
ایده آل
چلاق
چلاق
بی عرزه
بی عرزه