قرمیه

لغت نامه دهخدا

( قرمیة ) قرمیة. [ ق ِ می ی َ ] ( ع اِ ) گره اصل حلقه بینی شتر که از موی و غیر آن سازند. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ج، قَرامی. ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گوز
گوز
سلیطه
سلیطه
پاداش
پاداش
توحید گوی
توحید گوی