فیل بند کردن

لغت نامه دهخدا

فیل بند کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیل بند کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). بدین معنی است که دو پیاده را در بازی شطرنج با فیل در یک خط مورب قرار دهند تا مهره طرف مقابل به هیچ یک از آنها نتواند حمله کند و بازیگر مهره شاه خود را حفظ کند:
پیاده روان کرد فیل بلند
به هر گوشه ای کرده صد فیل بند.نظامی.رجوع به فیل بند شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عندلیب
عندلیب
درس
درس
لسان الغیب
لسان الغیب
فاسد
فاسد