فرتاج

لغت نامه دهخدا

فرتاج. [ ف ِ ] ( ع اِ ) نشانی است مر شتران را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فرتاج. [ ف ِ ] ( اِخ ) موضعی به بلاد طی.( منتهی الارب ). ازهری گوید: موضعی است در بلاد طی و جز او گوید: آبی است بنی اسد را. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی به بلاد طی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطاع
مطاع
قرین رحمت
قرین رحمت
لا تنس ذکر الله
لا تنس ذکر الله
ددی
ددی