غرغ

لغت نامه دهخدا

غرغ. [ غ َ ]( اِ ) در تداول محلی دشتستان استبرق. کَرک. غلبلب.

فرهنگ فارسی

در تداول محلی دشتستان استبرق کرک غلبلب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فصاحت
فصاحت
میسترس
میسترس
تزویر
تزویر
اسرع وقت
اسرع وقت