عنکب

لغت نامه دهخدا

عنکب. [ ع َ ک َ ] ( ع اِ ) مذکر عنکبوت. ( منتهی الارب ). عنکبوت نر. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج، عَناکب، عَناکیب. ( اقرب الموارد ). رجوع به عنکبوت شود.
عنکب. [ ع َ ک َ ] ( اِخ ) آبیست ازآن ِ بنی قریر در اَجَاء، که یکی از دو کوه طی میباشد. ( از معجم البلدان ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)

کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز