عاطن

لغت نامه دهخدا

عاطن. [ طِ ] ( ع ص ) شتران سیراب فروخفته در خوابگاه. ج، عَواطن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میسترس
میسترس
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل
نجورسن
نجورسن
دقت
دقت