ظاب

لغت نامه دهخدا

ظاب. ( ع اِ ) رجوع به ظأب شود.
ظأب. [ ظَءْب ْ ] ( ع اِ ) بانگ و فریاد و غوغا. || سخن. || آواز تکه هنگام مست شدن. آواز بز کوهی گاه برجستن بر ماده. || ستم. || شوی خواهر. یِزنه. || کسی که خواهر زن کسی را در خانه داشته باشد و او را سلف آن کس گویند. هم داماد. هم سلف.شوهر خواهر زن. باجناغ. همریش. همپاچه. هم دندان. ج،اَظْؤُب، ظُؤوب. || ( مص ) آواز کردن. بانگ کردن. || کدخدا شدن. ازدواج پذیرفتن.

فرهنگ فارسی

بانگ و فریاد و غوغا. یا سخن. یا آواز کردن. بانگ کردن. یا آواز تکه هنگام مست شدن. آواز بز کوهی گاه برجستن بر ماده. یا ستم. یا شوی خواهر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال ارمنی فال ارمنی فال ای چینگ فال ای چینگ فال زندگی فال زندگی