طسیم

لغت نامه دهخدا

طسیم. [ طُ س َ ] ( اِخ ) فی المثل: اورده میاه َ طسیم؛ در حق کسی گویند که در گمراهی و ضلالت باشد و به صواب چیزی نرسد. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

فی المثل: اورده میاه طسیم: در حق کسی گویند که در گمراهی و ضلالت باشد و بصواب چیی نرسد ٠