صنبور

معانی مختلف این واژه به شرح زیر می‌باشد:

درخت خرما: صنبور به معنی درخت خرمای کم بار است که به شکل برهنه و با شاخ‌های باریک دیده می‌شود. همچنین به معنای درخت خرما که به صورت تنها یا جدا از دیگر درختان است نیز تفسیر می‌شود. همچنین برای اشاره به تنه اصلی درخت خرما نیز از این واژه استفاده می‌شود.

دهانه کاریز: در این معنا، به دهانه یا ورودی کاریز (قنات) اشاره دارد که آب از آن خارج می‌شود.

ماسوره: صنبور همچنین می‌تواند به ماسوره‌ای از آهن یا مواد مشابه اشاره کند که برای آب‌خوری یا نوشیدن آب استفاده می‌شود.

ناودان حوض: به سوراخی که آب حوض از آن خارج می‌شود، نیز صنبور گفته می‌شود.

کودک خردسال: در برخی از کاربردها، به کودک خردسال نیز اطلاق می‌شود.

فتنه یا بلا: به معنای فتنه یا بلای ناگوار نیز به کار می‌رود.

باد گرم یا سرد: در برخی متون، به بادهای گرم یا سرد نیز اشاره دارد.

مرد بی برادر و فرزند: به مردانی که برادر یا فرزندی ندارند، نیز صنبور گفته می‌شود.

ضعیف یا ناکس: در این معنا، به فردی که ضعیف یا فرومایه است نیز اشاره دارد.

نام دریائی: در برخی منابع، به عنوان نام یک دریا یا آب دریا نیز ذکر شده است.

لغت نامه دهخدا

صنبور. [ صُم ْ ] ( ع اِ ) خرمابن کم بار برهنه شاخ پوست رفته باریک ساق. || دهانه کاریز. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خرمابن تنهاگانه. ( منتهی الارب ). المنفردة من النخیل. ( اقرب الموارد ). خرمابن جداگانه. ( مهذب الاسماء ). || ماسوره ای از آهن و ارزیز و مانند آن که بر آب دستان و خنور نهند و از آن آب خورند. || شاخها که از بیخ خرمابن برآمده باشد. || ناودان حوض یا سوراخی که از آن آب حوض بیرون رود. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ). || تنه خرمابن. || کودک خردسال. || فتنه. بلا. || باد گرم. || باد سرد. ضد است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد بی برادر و فرزند. || بی مونس. بی یار. ( منتهی الارب ). || ضعیف. || خوار. || ناکس. فرومایه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
صنبور. [ صُم ْ ] ( اِخ ) نام دریائی است. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

نام دریائی است