شنو کردن

لغت نامه دهخدا

شنو کردن. [ ش ِ ن َ / نُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول عامه، سباحت. آب ورزی.شنا کردن. || به نوعی ورزشی متداول در زورخانه مبادرت ورزیدن. رجوع به شنو و شنا کردن شود.

فرهنگ فارسی

شناگر ماهر در شنا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قرمساق
قرمساق
نمایان
نمایان
لز
لز
کردار
کردار