سکالو

لغت نامه دهخدا

سکالو. [ س ُ ] ( ص، اِ ) سکارو. سکالیو. شکالیو.( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. ( برهان ). رجوع به سکارو شود.