سطلک

لغت نامه دهخدا

سطلک. [ س َ ل َ ] ( اِ مصغر ) مصغر سطل. ( آنندراج ). سطل خرد و کوچک. ( ناظم الاطباء ):
سطلک چند شرابی چه بموقع باشد
که بچینیم درین خوان ز یمین وز یسار.بسحاق اطعمه ( از آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چهارپایان
چهارپایان
سلیطه
سلیطه
روز جاری
روز جاری
فال امروز
فال امروز