ریشخنده

لغت نامه دهخدا

ریشخنده. [ خ َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) ریشخند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ریشخند شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قیز
قیز
گوت
گوت
پاداش
پاداش
مطاع
مطاع