رحرحان

لغت نامه دهخدا

رحرحان.[ رَ رَ ] ( ع ص ) رحراح. رحرح. رجوع به رحراح شود.
رحرحان. [ رَ رَ ] ( اِخ ) کوهی است نزدیک عکاظ. ( از اقرب الموارد ). کوهی است نزدیک عکاظ و در آنجا میان بنی عامر جنگ واقع شده. ( منتهی الارب ). زمینی است نزدیک عکاظ و گویند در آن دو جنگ است، نخست بین بنی دارم و بنی عامربن ِ صعصعة، و دوم میان تمیم و بنی عامر. نابغة الجعدی گوید:
هلا سألت بیومی رحرحان و قد
ظن الهوازن ان العز قد زان.( از مجمع الامثال میدانی ).و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 356 و ج 6 ص 8 و 9 و 10 و 16و معجم البلدان ج 4 شود.

فرهنگ فارسی

کوهیست نزدیک عکاظ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت فال تماس فال تماس فال حافظ فال حافظ