لغت نامه دهخدا خماننده. [ خ َ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) خم کننده. کج کننده. ( یادداشت بخط مؤلف ): شما را خماند همان روزگارنماند خماننده هم پایدار.فردوسی.