خرنوق

لغت نامه دهخدا

خرنوق. [ خ َ ] ( اِ ) حرف ابیض. نوعی از رستنی است. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به حُرْف ابیض شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیقه
سلیقه
قمبل
قمبل
مافیا
مافیا
محسن لرستانی
محسن لرستانی