جرواض

لغت نامه دهخدا

جرواض. [ ج ِرْ ] ( ع ص، اِ ) سطبر بزرگ شکم. || شیر که اسد باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مطیع
مطیع
عاری
عاری
مهوا
مهوا
اصرار
اصرار