جرغ

لغت نامه دهخدا

جرغ. [ ] ( اِخ ) نام نهری است بنزدیک بخارا که از شهر می آمد و بجرغ می رسید و آن را سیراب میکرد و افزونی آن به نهر شهر برمیگشت. ( از احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ص 110 ).

فرهنگ فارسی

نام نهری است بنزدیک بخارا که از شهر می آمد و بجرغ می رسید و آنرا سیراب میکرد و افزونی آن به نهر شهر بر میگشت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
بنت
بنت
سپند
سپند
آراسته
آراسته
غلام
غلام