جباعه

لغت نامه دهخدا

( جباعة ) جباعة. [ ج ُب ْ با ع َ ] ( ع ص، اِ ) زن کوتاه. || زن زشت رفتار و زشت لباس که نه صغیره باشد و نه کبیره. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). جباع. رجوع به جباع شود.
جباعه. [ ج َب ْبا ع َ ] ( ع اِ ) دبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرای
گرای
دودول
دودول
پومپویر
پومپویر
یوخ
یوخ