توطئه‎ ‎کردن

لغت نامه دهخدا

توطئه کردن. [ ت َ / تُو طِ ءَ / ءِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. ( ناظم الاطباء ). || دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی بمخالفت کسی یا گروهی، کردن. رجوع به توطئه شود.

فرهنگ فارسی

۱ - باهم ساختن ساخت و پاخت کردن. ۲ - مقدمه چیدن برای وصول بامری.
زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. یا دسته بندی سیاسی و غیر سیاسی به مخالفت کسی یا گروهی کردن.