تهییغ

لغت نامه دهخدا

تهییغ. [ ت َ ] ( ع مص ) نیکو کردن باران زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چرب کردن ثرید. ( تاج المصادر بیهقی ). افزودن چربش را در اشکنه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
غلام
غلام
فصاحت
فصاحت
همپایه
همپایه
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر