تفخل

لغت نامه دهخدا

تفخل. [ ت َ ف َخ ْ خ ُ ] ( ع مص ) آشکارا کردن آهستگی و بردباری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). وقارو حلم آشکار کردن. ( از اقرب الموارد ). || آماده شدن. || جامه نیکو و بهترین پوشیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز