تغذغذ

لغت نامه دهخدا

تغذغذ. [ ت َ غ َ غ ُ ] ( ع مص ) برجستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برجهیدن آهو. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

برجستن برجهیدن آهو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شی یعنی چه؟
شی یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز