تتلیب

لغت نامه دهخدا

تتلیب. [ ت َ ] ( ع مص ) پر کردن و لبریزنمودن. ( ناظم الاطباء ).
تتلیب.[ ت َ ] ( ع مص ) جمع کردن مال و بازداشتن آن را از دیگری. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ). گردآوردن وبازداشتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه فال جذب فال جذب فال ای چینگ فال ای چینگ