بیروزه

لغت نامه دهخدا

بیروزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) پیروزه. فیروزه: برگهای درختان بیروزه بود یا زمرد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 403 ). رجوع به فیروزه شود. || لباس همیشگی شخصی. ( ناظم الاطباء ).
بیروزه. [ ] ( اِخ ) نام شهریست در حدود مولتان در هندوستان که در آن بتخانه ها است. ( از حدودالعالم ).

فرهنگ فارسی

نام شهریست در حدود مولتان در هندوستان که در آن بتخانه ها است.

بررسی یعنی چه؟
بررسی یعنی چه؟
گرایش یعنی چه؟
گرایش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز