بچشک

لغت نامه دهخدا

بچشک. [ ب ِ چ ِ ] ( اِ ) بزشک. طبیب. پزشک. ( فرهنگ جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). حکیم. ( برهان قاطع ) ( غیاث اللغات ). آنکه علاج بدن و جان کند. || گیاه فروش. ( آنندراج ). و رجوع به پزشک شود.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) پزشک طبیب.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مبدأ
مبدأ
اندر
اندر
قرین
قرین
نکس
نکس