بهدلی

لغت نامه دهخدا

بهدلی. [ ب َ دَ لی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به بهدلة که نام قبیله ای است. ( الانساب سمعانی ).
بهدلی. [ ب َ دَ لی ی ] ( اِخ ) عمروبن عامر مکنی به ابوالخطاب و او راویه فرد و فصیح بود و اصمعی از او لغت و شعر فراگرفت و گفته او را حجت قرار داد. ( ابن الندیم ). رجوع به ابوالخطاب شود.

فرهنگ فارسی

عمرو بن عامر مکنی به ابی الخطاب و او راوی. فرد و فصیح بود و اصمعی از او لغت و شعر فرا گرفت و گفته او را حجت قرار داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول
دول
اسرار کردن
اسرار کردن
تعداد
تعداد
چسی
چسی