برگماشتگی

لغت نامه دهخدا

برگماشتگی. [ ب َ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی برگماشته. برقراری. || مباشرت. وکالت. || قوت.توانایی. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به برگماشتن شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
جسور
جسور
افتخار
افتخار
انعکاس
انعکاس
گویا
گویا