کربنیت
جمله سازی با کربنیت
لیا عشق خود را قبل از اینکه ویدر هان را در کربنیت منجمد کند ابراز میکند تا آزمایش کند آیا این روند با خیال راحت لوک را نگه میدارد یا خیر. هان زنده میماند و به فت داده میشود که قصد دارد انعام خود را از جابای هات بگیرد. لندو لیا و چوباکا را آزاد میکند اما آنها برای جلوگیری از فرار فت خیلی دیر کردهاند. این گروه در راه بازگشت به فالکون مبارزه میکند و از شهر فرار میکند. لوک از راه میرسد و ویدر را بر فراز هوارسان مرکز شهر با دوئل شمشیر نوری درگیر میکند. ویدر بر لوک غلبه میکند و دست راست او را با شمشیر نوریاش قطع میکند. او از لوک میخواهد که قدرت بخش تاریک را در بپذیرد و به او کمک کند تا اربابش، امپراتور را نابود کند تا بتوانند با هم بر کهکشان حکومت کنند. لوک با استناد به ادعای اوبی-وان مبنی بر اینکه ویدر پدرش را کشته، امتناع میکند و این موضوع باعث شد ویدر فاش کند که او پدر لوک است. لوک با ناامیدی به درون هوارسان میافتد و به زیر شهر شناور پرتاب میشود و خودش را به آنتن میچسباند. او از طریق نیرو سعی در ایجاد ارتباط با لیا میکند و فالکون برای نجاتش برمی گردد. جنگندههای تای گروه را تعقیب میکنند که تقریباً توسط استار دسترویر ویدر گرفته شده و در نهایت آرتو-دیتو هایپردرایو فالکون را دوباره فعال میکند و به آنها اجازه فرار میدهد.