باذغیس

لغت نامه دهخدا

باذغیس. ( اِخ ) بادغیس. جائی آبادانست [ بخراسان ] و با نعمت بسیار و او نزدیک سیصد ده است. ( حدود العالم ):
سموم مرگ چون غیشه کند خشک
اگر پیش شمال باذغیسم.سوزنی ( از سروری ).رجوع به بادغیس، بادخیز و قاموس الاعلام ترکی ج 2 و فرهنگ سروری و معجم البلدان شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت فال انبیا فال انبیا