اعب

لغت نامه دهخدا

اعب. [ اَ ع َب ب ] ( ع ص ) مرد نیازمند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). فقیر. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || درشت بینی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مرد نیازمند. فقیر. یا درشت بینی