قیزه بند

لغت نامه دهخدا

قیزه بند. [ ق َ زَ / زِ ب َ ] ( نف مرکب ) لنگوته بند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ):
ز نازک معانی شده قیزه بند
ببرج سرین دیده زین ره کمند.ملاطغرا ( از بهار عجم و آنندراج ).رجوع به قیزه و قیزه بندی شود.

فرهنگ فارسی

(ص فت ) کسی که لنکوته بندد.

جمله سازی با قیزه بند

kayaδanąm اعمال بد، اردلانی قیزن، قیزه ونqezin
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لوتی
لوتی
بنت
بنت
دپارتمان
دپارتمان
اسرار کردن
اسرار کردن