شاه ارش

لغت نامه دهخدا

شاه ارش. [ اَ رَ ] ( اِ مرکب ) ارش بزرگ که معادل پنج ارش از سر انگشتان تا آرنج است.( فرهنگ نظام ). شاه رش. ارش. باز. بازه. باژ. باع. رش و قلاج. ( برهان قاطع ). و رجوع به شاه رش و ارش شود.

فرهنگ فارسی

ارش بزرگ که معادل پنج ارش از سر انگشتان تا آرنج است.

جمله سازی با شاه ارش

بستم احرام آستانه شاه بامید سخاوت عامش
غبار از روی و چرک از تن بشوییم تن پاکیزه سوی شاه پوییم