باب دستان
جمله سازی با باب دستان
ز نشاط باده مستان به نوا، و شور و دستان بدرند پرده ی جان که نگردد او حجیبت
نکرد هیچکس اندر جهان ترا دستان نکرد هیچکس اندر جهان ترا مفتون
بفریفتیم دوش و پرندوش به دستان خوردم دغل گرم تو چون عشوه پرستان
زین سان که آن پیمانگسل، آغاز دستان میکند آخر به خون دوستان، آلوده دستان میکند
و اين برآمدگى ها و كبودى هائى كه بر سر شانه و پشت پدرم مى باشد، اثرات همانحمل آذوقه براى تهى دستان و بيچارگان مى باشد.(51)
در اوت ۲۰۰۰، او به دلیل فعالیتهای خود به واشینگتن دی سی، ایالات متحده آمریکا تبعید شد. هنگامی که در تبعید بود، جایزه «روح پایدار» را از عفو بینالملل و از دستان مارتین شین دریافت کرد.
پس امام عليه السلام از هر نوع غذا، مقدارى بر مى داشت وداخل آن سينى قرار مى داد و به يكى از غلامان خود مى فرمود كهتحويل فقراء و تهى دستان داده شود.
خارست به جای گل و زاغست قرینش بلبل ز چمن رفت و به دستان نرسیدیم