لدان

لغت نامه دهخدا

لدان. [ ل ِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِلَدن. || تثنیه لِدَة. ( منتهی الارب ). || از اسماء شمشیر. ( المزهر سیوطی ص 243 ).

فرهنگ فارسی

جمع لدن. یا از اسمائ شمشیر

جمله سازی با لدان

پوسای از نخستین قدیسان مسیحی ایرانی، از اعقاب اسیران رومی بود که در زمان شاپور دوم در پارس اسکان داده شدند. وی از مسیحیانی بود که تحت حکومت ساسانی در آرامش زندگی می‌کرد (و حتی) با بانویی محلی ازدواج کرد، به او (مسیحیت) را آموزش داد و فرزندان خود را تعمید داد و آنها را به شیوه مسیحیان پرورش و آموزش داد. وی بعداً افتخارات بزرگی (در دربار شاپور دوم) کسب کرد و در شهر شاهی جدید التاسیس کرخه لدان به سمت رئیس صنف بافندگان سلطنتی منصوب شد. وی بعداً توسط موبد موبدان به دلیل عدم پشت کردن به مسیحیت کشته شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد