دسته چلک

لغت نامه دهخدا

دسته چلک. [ دَ ت َ / ت ِ چ َ ل ِ ] ( اِ مرکب ) چالیک. دو پاره چوب که اطفال بدان بازی کنند یکی دراز بقدر سه وجب و دیگر کوتاه بمقدار یک قبضه و هر دو سر چوب کوچک تیز می باشد و بعربی چوب بزرگ را مقلاة و کوچک را قله خوانند. ( از آنندراج ) ( برهان ). الک دولک. دسته پل.

فرهنگ فارسی

چالیک. دو پاره چوب که اطفال بدان بازی کنند.

جمله سازی با دسته چلک

جمعیم چون حواس در آغوش یکنفس گلهای چیدهٔ به همین رشته دسته‌ام
گلزار باغ چرخ که پژمردگیش نیست در انتظار مجلس تو دسته دسته باد
بدو گفت رو خنجری کن دراز ازو دسته بالاش چون پنج باز
پیرعالم اوست در هر رسته‌ای هرچ ازو بگذشت خادم دسته‌ای
فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را
تا چند شکفته ماند آن دسته گل کز شاخ بچینند و به خارش بندند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مهوا
مهوا
هنگام
هنگام
متعبد
متعبد
کردار
کردار