دسته چلک
فرهنگ فارسی
جمله سازی با دسته چلک
جمعیم چون حواس در آغوش یکنفس گلهای چیدهٔ به همین رشته دستهام
							گلزار باغ چرخ که پژمردگیش نیست در انتظار مجلس تو دسته دسته باد
							بدو گفت رو خنجری کن دراز ازو دسته بالاش چون پنج باز
							پیرعالم اوست در هر رستهای هرچ ازو بگذشت خادم دستهای
							فیض خواری بین که رنج صید ما ضایع نشد دسته گل کرد از خون چنگل باز تو را
							تا چند شکفته ماند آن دسته گل کز شاخ بچینند و به خارش بندند