قیلی ویلی رفتن. [ رَ ت َ ] ( مص مرکب ) قیلی ویلی رفتن یا کردن دل، قند تو دل کسی آب شدن. شایق و مایل به چیزی بودن. خبری خوش شنیدن و از آن مسرور شدن. غنج زدن دل. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
یا قیلی ویلی رفتن دل. قند تو دل کسی آب شدن شایق و مایل به چیزی بودن خبری خوش شنیدن و از آن مسرور شدن غنج زدن دل.
جمله سازی با قیلی ویلی رفتن
مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود نه گناهی و نه خوفی و نه قیلی و نه قال