این مقاله به بررسی عمیق اهداف، انگیزهها و دستاوردهای روش عرضه حدیث در طول دوره امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) میپردازد تا کارایی و انعطافپذیری این متدولوژی را در مواجهه با پرسشها و نیازهای گوناگون اثبات کند. هدف اصلی از بهکارگیری این روش، تأیید صحت صدور احادیث و فهم دقیق مراد شارع مقدس در شرایطی بوده که نقل روایات دچار پیچیدگیهای تاریخی و کلامی شده بود. عرضه حدیث به عنوان یک سازوکار سنجش اعتبار، نه تنها اطمینان معرفتی را برای شیعیان فراهم میآورد، بلکه پاسخی منسجم به شبهات کلامی و فقهی دوران ارائه مینماید و جایگاه علمی اهل بیت (ع) را در تبیین دین تقویت میکند.
بررسی چگونگی و آداب اجرای روش عرضه، سه مرحله بنیادین و عقلایی را نمایان میسازد که در هرگونه تعامل کلامی و تفسیری لازمالاجراست: نخست، اطمینان از صدور که مستلزم صحتیابی سند و متن روایت است؛ دوم، کشف مراد و مقصود اصلی گوینده (معصوم) که مستلزم درک دقیق سیاق و بافت کلامی است؛ و سوم، احراز جهت صدور یا درک چرایی و زمینهای که روایت در آن صادر شده است. این سه مرحله، چارچوب منطقی و پایداری را برای هرگونه بررسی حدیثی فراهم میسازد که بر پایههای عقلانیت استوار است.
با وجود ساختار سهمرحلهای مذکور، اغلب موارد تاریخی نشان میدهد که روند عرضه حدیث گاه با هدف رفع یک تردید مشخص آغاز شده، اما به دستاوردهای معرفتی گستردهتر و عمیقتری منجر گردیده است. از این رو، برای ارائه شواهد و مصادیق ملموستر، مطالب و نمونههای مرتبط با این روش در دستهبندیهای خاصی سازماندهی و ارائه میگردند تا نشان داده شود چگونه این شیوه، در عمل، توانسته است ابهامات را مرتفع نموده و منجر به تثبیت اصول فقهی و کلامی در مکتب اهل بیت (ع) شود.