گله دون

لغت نامه دهخدا

گله دون. [ گ َ ل َ / ل ِ دُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری که در 2500گزی شمال خاوری ساری واقعشده است. هوای آن معتدل و سکنه آن 365 تن است. آب آنجا از رودخانه تجن تأمین میشود. محصول آن برنج، توتون، سیگار، پنبه، غلات، صیفی و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری

جمله سازی با گله دون

چو نقش پا همه افتادگی ست هستی من ز آسمان گله نبود اگر مرا انداخت
ترسم شود آزرده زتاب نگه‌گرم رخسار تو کز سایهٔ مژگان گله دارد
یک صبح با خلاص بیا بر در دوست گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن
گله ی دوست به دشمن نتوان کرد سلیم کس بر شحنه ز فرزند شکایت نکند
کنم آذر گله از دشمن اگر بینم دوست نیست گل ورنه دل آزاری خس خواهم گفت