کواکب خدم
فرهنگ فارسی
جمله سازی با کواکب خدم
کواکب را به قدرت کارفرمای طبایع را به صنعت گوهرآرای
مگذر ز حرف راست که از رهگذار صدق پر زر کند فلک ز کواکب دهان صبح
چو اصحابش کواکب را مثالند بنور صبح همرنگ از کمالند
چرا کواکب را اول از زحل گفتند؟ بطبع آ تش از بهر چیست تخم بهار؟
ماه و خورشید و کواکب بی محال بیخبر از خود شده اندر خیال
ببین بدیده عبرت رخ بتان چمن کواکب سحری بود در میان چمن