پیشباز فرستادن

لغت نامه دهخدا

پیشباز فرستادن. [ ف ِ رِ دَ ] ( مص مرکب ) به استقبال فرستادن. بمقابله کسی فرستادن:
درفش و سپه دادش و پیل و ساز
فرستادش از بهر کین پیشباز.فردوسی.از بهر مجاملت مرا پیشباز رسول فرستاد تا نیمه بیابان. ( تاریخ بیهقی ص 683 ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- باستبقبال فرستادن: از بهره مجاملت مرا پیشباز رسول فرستاد تا نیم. بیابان. ۲- بمقابل. کسی فرستادن: درفش و سپه دادش و پیل و ساز فرستادش از بهر کین پیشباز. ( فردوسی )

جمله سازی با پیشباز فرستادن

چند ماه بعد او به مقاله انتقادی دیگری با بازداشت سردبیر و آوردن او به دفترش، که در آن او را پیش از فرستادن به زندان شدیداً مورد ضرب و شتم قرار داد واکنش نشان داد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال انبیا فال انبیا فال راز فال راز فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی